بلاخره تموم شد
٥شنبه صبح ساعت 9رفتیم واکسن 18 ماهگی آقای آرتین خان رو زدیم مرکز بهداشت اوین خیلی شلوغ بود آرتین تو حیاط اونجا کلی بازی کرد طفلکی پسرم خبر نداشت که قراره چه اتفاقی بیفته خلاصه نوبتمون شد رفتیم تو آرتین تا وارد شدیم فهمید چه خبره خانم بهیار گفت مگه تازگیا براش آمپول زدین که فهمیده منم گفتم نه بعدش گفت پسر باهوشیه که فهمیده خلاصه چشمتون روز بد نبینه بابا امیر نشست آرتین هم تو بغلش اولین آمپول رو به بازوی کوچو لوی ناز پسرم زد جیغش رفت هوا منم که دل دیدنشو نداشتم بعد از چند ثانیه به پاش آمپول بعدی رو زدیم بلاخره تموم شد خدا شکر مرسی از همه مامانی گلی که به من دلداری دادن ...
نویسنده :
مامان مژگان
11:24